فرض کنید قصد دارید یک دست مبل بخرید. مبل مورد نظر را دو ماه پیش در بازار دیدهاید و قیمتش هم مثلن یک میلیون تومان بوده و حالا بعد از به دست آوردن پول به سمت فروشگاه میروید تا آن را بخرید. در مسیر چند پل نیمهکاره، ساختمان نیمهکاره، ایستگاهها و خطوط مترو که سالهاست در دست ساختند و چندین و چند پروژه نیمهکاره دیگر میبینید. حالا به فروشگاه رسیدهاید. اما در کمال تعجب متوجه میشوید که قیمت همان مبل، ۲۰۰ هزار تومان بیشتر شده است!
حالا اگر من به شما بگویم که یکی از دلایل افزایش ۲۰۰ هزار تومنی قیمت مبل مورد نظرتان، همان پروژههای نیمه تمامی بوده که در مسیر دیدهاید، احتمالن باور نمیکنید و مرا متهم میکنید که برادر گودرز رو به عقد و نکاح خواهر شقایق درآوردهام. در حالیکه اصلن این طور نیست و کاملن حق با من است.
برای ساخت این پلها، خطوط مترو، سدها، پالایشگاهها، صنایع پتروشیمی، نفت، گاز و راه و جاده و ساختمانها، مقادیر قابل توجهی نقدینگی مصرف میشود. این پول صرف خرید منابع و مصالح و ماشینآلات و تجهیزات و دستمزد نیروی انسانی و سایر هزینهها میشود. حالا اگر این پول مصرف شود ولی پروژه به بهرهبرداری نرسد، ما صرفن یک مقدار زیادی نقدینگی به اقتصاد تزریق کردهایم بدون این که خدمت، محصول یا ارزش افزودهای ایجاد کنیم.
بر همگان واضح و مبرهن است که افزایش نقدینگی در اقتصاد، بدون ایجاد ارزش افزوده اقتصادی خاصی، یعنی افزایش تورم. نکتهی بسیار مهم این است که هر چه قدر تکمیل و بهرهبرداری از پروژهها بیشتر به تأخیر بیافتد و هر چه قدر هم این پروژهها از نظر مالی بزرگتر باشند، اثر تورمی آنها شدیدتر خواهد بود. اتفاقی که بنا به دلایل مختلف، برای بسیاری از پروژههای کشورمان رخ میدهد.
خب، حالا در حالی که به شدت ناراحت و عصبانی هستید از فروشگاه مبل دست خالی بر میگردید و اکنون بعد از صحبتهای من با دیدن پلها، ساختمانها و ایستگاههای نیمهکاره مترو که سالها به حال خودشان رها شدهاند، با ناراحتی به یکی از دلایلی که باعث شد نتوانید مبل مورد علاقه خود را بخرید، نگاه میکنید.