آیا به نظر شما کسی که تا به حال رانندگی نکرده است، میتواند یک مدرس خوب برای رانندگی باشد؟ آیا فردی که تا به حال حتی یک عمل جراحی انجام نداده، میتواند نحوه عمل جراحی را تدریس کند؟
پاسخ سوالات بالا قطعاً خیر است. یک “نه” بسیار بدیهی. اما چرا این امر در صنف مدیریت پروژه و برنامهریزی و کنترل پروژه رعایت نمیشود؟ چرا افرادی که سابقه کار قابل توجهی در پروژهها ندارند، مدعی مشاور و مدرس بودن در این حوزه هستند؟ چگونه کسی که تا به حال یک ساختار شکست کار تهیه نکرده و تأیید آن را از یک کارفرمای لجباز اخذ نکرده میتواند مدعی آموزش برنامهریزی و کنترل پروژه باشد؟ چگونه فردی که تا به حال درگیر تهیه یک برنامه زمانبندی سنگین چند هزارخطی و درگیر اخذ تأیید آن از یک مشاور بیمنطق نبوده، نرمافزارهای زمانبندی پروژه را تدریس میکند؟ چگونه کسی که تا به حال نتوانسته تأخیرات زمانی یک پروژه سنگین و پیچیده را مجاز کند، دوره تأخیرات و کلیم برگزار میکند؟
چرا افراد سر کلاس آموزش مدیریت ریسک پروژه استادی میروند که حتی یک بار هم در پیادهسازی واقعی مدیریت ریسک در پروژهای مشارکت نداشته؟ چرا متخصصین صنعت نفت و گاز باید زیر منبر حرفهای استاد مدیریت پروژهای بنشینند که یک روز هم در یک پروژه نفت و گاز کار نکرده است؟ چگونه کسی که تا به حال در جایگاه مدیر یک پروژه پیچیده سنگین EPC با انبوهی از مدارک مهندسی و فرایندهای تدارکات و ساخت و مشکلات مخصوص هر کدام نبوده، میتواند برای گروهی از مدیران چنین پروژههایی سخنرانی کند؟
نتیجه بیپاسخ ماندن سوالهای بالا را به وضوح میتوانید در وضعیت بخش قابل توجهی از پروژههای کشور ببینید، افراد شاغل در پروژهها در انبوهی از این دورههای آموزشی و به اصطلاح کارگاههای عملی و کنفرانسها و همایشها و سخنرانیهای مدیریت پروژه حضور داشتهاند، شرکتها مبالغ هنگفتی صرف این دورهها و آموزشها کردهاند، اما همچنان پروژهها با تأخیر انجام میشوند، هزینههای واقعی چند برابر برآوردهای اولیه است و بهرهوری و کارایی پروژهها در پایینترین حد خود قرار دارند. به عبارتی آفتابه و لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی!
شک نکنید اساتید پزشکی و جراحی این مملکت هم اگر بدون سابقه عمل جراحی، درمان بیمار را در آموزشگاهها تدریس میکردند، امروز هیچ بیماری از اتاق عمل زنده بیرون نمیآمد.
خواهش میکنم بدون ذکر منبع (نام نویسنده، آدرس سایت و آدرس کانال تلگرام) کپی نکنید!
سایر مطالب مرتبط:
[…] قبلن در مطلبی به عنوان “دو صد گفته چون نیم کردار نیست” به تفصیل به این موضوع پرداختهام. سوال بیجواب […]
[…] دو صد گفته چون نیم کردار نیست! […]
[…] دو صد گفته چون نیم کردار نیست! […]
[…] دو صد گفته چون نیم کردار نیست! […]