در مورد مزایای اخذ مدارک حرفهای بینالمللی و معتبر در زمینه مدیریت پروژه مانند مدرک PMP بسیار نوشتهاند و نوشتهام.(از جمله این لینک: چرا باید مدرک PMP بگیرم؟ )
اما کمتر دیدهام که در مورد خطرات احتمالی، ریسکها و حتی معایب گرفتن این مدارک مطلبی نوشته باشند. به عقیده بنده حقیر یکی از مهمترین خطراتی که پس از موفقیت در آزمون PMP افراد را تهدید میکند، خطر ایجاد “توهم دانایی” است. یعنی فرد پس از گرفتن این مدرک گمان میکند که خدایگان مدیریت پروژه است و دیگر به انتهای خط و لبه مرزهای دانش رسیده و دیگر چیز جدیدی برای یادگیری نخواهد داشت و از همه افرادی که این مدرک را ندارند خود را یک پله که چه عرض کنم، هزاران پله بالاتر میبیند.
اما دست نگه دارید. آزمون PMP تنها یک سنجش عمومی از میزان فهم و دانش شما در مورد راهنمای PMBOK است و لاغیر. راهنمای PMBOK همان طور که خودش هم میگوید مدعی نیست که جوابگوی نیاز همه پروژهها و همه افراد شاغل در پروژههاست. بلکه تنها مجموعه از BEST PRACTICE ها را گردآوری کرده و سعی کرده در یک قالب نظاممند و اغلب به صورت تیتروار به معرفی ابزارها و فرایندهای مدیریت پروژه بپردازد. بسیاری از این ابزارها و فرایندها شاید تنها در قالب یک تیتر و چند پاراگراف توضیح داده شدهاند و اگر فردی حداقل سه سال سابقه کاری در حوزه پروژه داشته باشد و حداقل سه الی پنج ماه به خوبی مطالعه کند، میتواند از پس آزمون آن بر بیاید.
اما مدرک PMP برای چه افرادی بیشتر خطر ایجاد توهم دانایی در پی دارد؟ به عقیده نگارنده افراد زیر:
- افراد مغرور و پر ادعا
- افراد کمتجربه
- افراد بیسواد
- افراد متعصب

ضربالمثل معروفی در زبان شیرین فارسی وجود دارد که میگوید “درخت هر چه پربارتر، افتادهتر”. تجربه هم ثابت کرده اکثر افرادی که سالها در زمینه مدیریت پروژه کار کردهاند و انواع و اقسام مدارک حرفهای بینالمللی را اخذ کردهاند و سابقه همکاری با شرکتهای معتبر بین المللی را دارند، اغلب افرادی افتاده و خاکی هستند. اما از آن طرف افرادی را میبینید که پس از گرفتن مدرک PMP چنان دچار غرور کاذبی میشوند و بقیه را از نگاه بالا به پایین نگاه میکنند که گویی مریم میرزاخانی دوم متولد شده در زمینه برنامهریزی و کنترل پروژه هستند. از نکات بارز شخصیتی این افراد این است که شما در جلسات کاری پروژهها هر چه بگویی ایشان یک بخشی از PMBOK را که به صورت طوطیوار حفظ کردهاند، تکرار میکنند و بقیه را هم متهم به بیسوادی و بیدانشی میکنند. در مجموع موفقیت چه بزرگ باشد چه کوچک برای افراد مغرور مانند بنزین روی آتش است و حتی موفقیت نه چندان بزرگی مثل کسب مدرک PMP نیز میتواند افرادی با شخصیت مغرور را متکبرتر از قبل نماید.
دسته بعدی که به شدت در معرض خطر توهم دانایی پس از اخذ مدرک PMP قرار دارند، افراد کم تجربه هستند. افرادی با حداقل تجربه در پروژهها یا حتی بدون تجربه و یا افرادی که در دوره دانشجویی این مدرک را کسب میکنند. درست است که موسسه PMI حداقل سه سال تجربه کاری در پروژه را شرط لازم برای کسب این مدرک معرفی کرده است، اما به عقیده من هر کس که کمتر از ده سال تجربه کار مستقیم در پروژهها را داشته باشد و به سراغ اخذ این مدرک برود، در معرض خطر و ریسک توهم دانایی پس از قبولی قرار دارد. تجربه کم سبب میشود که فرد از درک بسیاری از واقعیتهای جاری در پروژهها عاجز باشد و به اصطلاح پروژهاییها دانش PMOایی پیدا کند. خطر دانش و رویکرد پیاماویی بدون تجربه کار کردن مستقیم در پروژهها و نگاه صرفاً فرایندی، استانداردی و PMBOKی به همه مسائل و عدم درک تفاوتهای دنیای واقعی پروژهها با دنیای راهنماها و استانداردها، در کمین چنین افرادی است. هر چقدر هم در کتابها، راهنماها، استانداردها، رویهها و فرمها مطالب خوبی نوشته شده باشد باز هم نمیتواند جایگزین مسائلی شود که در تجربه واقعی، عملی و اجرایی پروژهها به دست میآید. لمس با پوست و استخوان موارد و اتفاقات پروژههای واقعی در هیچ کتاب و دوره و استانداردی یافت نمیشود. نتیجه عملکرد چنین افرادی این گونه میشود که به عنوان مثال در جایگاه کارفرما از پیمانکار پروژه، گزارش مدیریت ذینفعان یا مدیریت ریسک او را میخواهند!
دسته دیگر افراد بیسواد یا کمسواد هستند. افرادی که نه چندان سواد علمی دارند و نه سواد تجربی و تنها مانند یک شاگرد کلاس کنکور پای درس اساتید مدیریت پروژه نشستهاند و نکتهها و ریزهکاریهای تستزنی این آزمون را فرا گرفتهاند و مدتی مطالعه کردهاند و اغلب به جای درک و فهمیدن، موارد را حفظ کردهاند و موفق به اخذ مدرک PMP شدهاند. خطر توهم دانایی چنین افرادی را بسیار تهدید میکند و ممکن است گمان کنند که دانش بسیار زیادی در زمینه مدیریت پروژه دارند و دیگر خود را بینیاز از مطالعه بیشتر بدانند.
و دسته آخر هم افراد متعصب هستند. به عنوان مثال افرادی که بعد از اخذ مدرک PMP، به راهنمای PMBOK تعصب پیدا میکنند و سایر استانداردها و مدارک مانند مدرک PRINCE2 را به درد نخور میدانند غافل از این که دانشها، راهنماها و استانداردهای مدیریت پروژه هیچ کدام نسبت به دیگری برتری مطلق ندارند. اصولاً در علم مدیریت، برتری مطلق وجود ندارد و همه این دانشها و نظریهها به نوعی مکمل هم هستند و نمیتوان گفت کدام برتر از دیگری است و لزومی هم به مقایسه و ردهبندی آنها نیست.
اما افرادی که مغرور و مکتبر نیستند، تجربه عملی مناسبی در پروژهها دارند، بیسواد نیستند و تعصبی هم بر استاندارد خاصی ندارند، پس از اخذ مدرک PMP حتماً متوجه خواهند شد که با چه دریایی گستردهای از دانش در زمینه مدیریت پروژه مواجه هستند و میفهمند که مدرک PMP شاید ابتدای راه باشد و هیچ وقت نمیتوان پایانی بر مطالعه مستمر، بهبود مستمر مهارتهای شخصی و کسب تجربه و حتی چند بار شکست خوردن و از نو شروع کردن تصور نمود و به قول شاعر دریای مدیریت پروژه ساحل ندارد. هر حوزه دانشی در زمینه مدیریت پروژه خود صدها و هزاران حدیث مفصل دارد و با گرفتن مدرک PMP کسی مجتهد جامعالشرایط نمیشود.
خواهش میکنم بدون ذکر منبع (نام نویسنده، آدرس سایت و آدرس کانال تلگرام) کپی نکنید!
در همین ارتباط بخوانید:
سلام، کارشناس ارشد مدیریت پروژه دارم و هشت سال سابقه برنامه ریزی پروژه های نفت و گاز، این اواخر یکی از مدیران پروژه که مدرک PMP هم داره و مدرس در یکی از موسسات هم هست باهاش همکاری میکردم تمام این چیزهایی که شما فرمودید در مورد آن فرد صدق میکنه دلیلش هم مغرور و پر ادعا بودن و کم تجربه بودن پروژه های اجرایی بود از نظر آن فرد همه اشتباه کار میکردن به غیر خودش. واقعا تیتر جالبی زدید مدرک PMP و خطر توهم دانایی!!!!
[…] مدرک PMP و خطر توهم دانایی […]
من یک نکته میخوام کاملا با حرفهای شما موافق هستم
ولی الان منی که دانشجوی ترم اخر ارشد مدیریت پروژه و ساخت هستم از کجا سابقه کار پیدا کنیم که بخوایم تجربه پیدا کنیم فقط میتونیم کتابهای تو این زمینه مطالعه کنیم من خودم دیونه وار عاشق مدیریت پروژه هستم و بالا صدتا شرکت ایمیل زدم یا به دیگران سپردم که برم کار اموزی کنم حتی نگفتم برم کار کنم حقوق بگیرم ولی دریغ از یک جواب درست.
خارج از این حتی اگر دنبال کار باشیم نوشته دارای مدرک pmp انگار مدرک pmp نقل و نبات هست که هر کسی راحت بتونه بگیره
یادمه یک اگهی استخدام بود نوشته متقاضی باید
مدارک pmp . Rmp. Pgmp. Pmp-acp و پیرنس ۲ باشد. معلوم با این رویه ارزش این مدرک میاد پایین
حالا من تماس گرفتم از روی کنجکاوی ببینم چقدر حقوق میدن سه میلیون تومان
درک می کنم شرایط سختیه. به خصوص اگه رابطه و آشنایی نداشته باشی برای ورود به بازار کار کار سختی داری. من تجربه خودم این جوری بود که در سال آخر دوره دانشگاه به حدود ۲۰۰ تا کارگاه ساختمانی داخل شهر سر زدم و ازشون میخواستم که به صورت رایگان براشون برنامه زمان بندی و گزارش پیشرفت و امثالهم درست کنم. و کلی جواب رد شنیدم. و بالاخره از شانسم یک پروژه قبولم کرد و از خوش شانسی یک کارشناس کنترل پروژه داشتن و من به مدت یک سال و نیم به صورت کاملن رایگان اونجا کارآموزی کردم. حتی هزینه رفت و آمد و غذا با خودم بود و با لپ تاپ و دوربین شخصی خودم کار می کردم. هر کاری هم میکردم تو اون مدت کارآموزی. از عکس گرفتن روزانه و تایپ و اسکن و دوندگی کارهای اداری کارگاه وحتی نون خریدن و چایی بردن. یعنی کارهای کاملن غیرمرتبط. چون هدفم این بود که هر جور شده وارد این حوزه کاری بشم. هم کار پیدا کردن و هم پیدا کردن موقعیت شغلی کارآموزی اگر رابطه و اشنا نباشه کار سخت و طاقت فرساییه اما مهم اینه که آدم نا امید نشه و اینقدر ادامه بده تا بالاخره یک موقعیت پیدا کنه. چند سال اول کار واقعی هم اصلن دنبال عدد حقوق و این مسائل نبودم. این صحبت ها که میگم مال سال ۸۶ هست. الان فکر کنم شرایط زیاد فرقی با اون موقع نداشته باشه. نه بهتر شده نه بدتر.
[…] مدرک PMP و خطر توهم دانایی […]
[…] مدرک PMP و خطر توهم دانایی […]
[…] مدرک PMP و خطر توهم دانایی […]