ایرانیها قدرشناسترین ملتها هستند. آنها بیشتر از هر قوم دیگری قدر مفاخرشان را میدانند. عدهای این را «مردهپرستی» مینامند ولی «قدرشناسی» واژهی مناسبتریست. شاعران، نویسندگان، کارگردانها، موزیسنها، حاکمان، فرماندهان، ورزشکاران، نقاشان، خطاطان و فیلسوفان زیادی هستند که نامشان را همه ایرانیها میدانند و همواره با احترام از آنها یاد میکنند. داستان سلحشوری، فداکاری، پشتکار و افتخارآفرینی آنها نسل به نسل منتقل میشود. خیابانها و مدارس و اماکن به نامشان نامگذاری میشود و در کتابها راجع راجع به آنها نوشته میشود. چهرههای ماندگارشان ثبت و معرفی میشوند و…

اما گروهی از ایرانیان هستند که دستآوردها و ثمرهی تلاشهایشان هنوز هست اما هیچ نامی از خود آنها نیست. معمار مسجد امام اصفهان کیست؟ سازنده سی و سه پل اهل کجا بوده؟ هیچ جایی نامی از سازندگان باغ فین کاشان ثبت شده است؟ اصلن چرا راه دور برویم؟ نامی از سازندگان سد کارون ۳ و ۴ شنیدهاید؟ پیمانکار ساخت نیروگاه شهید رجایی را میشناسید؟ نام و یاد آنها لای آجر و سیمان و ملات و خاک دفن شده.
سالها قبل در یک روزی، رئیس جمهور پروژه یک سد بزرگ را افتتاح کرد که من هم دو سال در آن پروژه بزرگ و عظیم کار کرده بودم. اما جالب است بدانید در روز افتتاح هیچ یک از سازندگان اصلی سد حضور نداشتند. همه به مرخصی اجباری رفته بودند. بله، حالا هر ایرانی میتواند به خوزستان برود و افتخار کند که یکی از بزرگترین سدهای دنیا در آنجا ساخته شده. اما هیچ کس نام سعید و رفقایش را نخواهد شنید که هر روز و هر شب در تونلها مشغول انفجار و حفاری بودند. هیچ وقت اسم کمیل و دوستانش را را نخواهید شنید که با دوربینهای نقشهبرداری اجرای سازههای سد را کنترل میکردند. چه کسی نام بچههای بتن را به یاد میآورد وقتی چندین ماه متوالی رکورد چهل هزار متر مکعب بتنریزی در ماه را ثبت کردند؟ آیندگان و اصلن چرا آیندگان، همین شما امروزیها چه میفهمید یازده میلیون مترمکعب خاکبرداری و پنجاه میلیون مترمکعب خاکریزی یعنی چه؟ خیلی ها نمی فهمند ۱۰۰ روز کار پشت سر هم و بدون تعطیلی آخر هفته در بیابان یعنی چه؟ ۲۲ روز تنهایی و خوابیدن در کانکس چه حالی دارد؟ اینکه در هنگام تولد فرزندت نتوانی در کنار همسرت باشی چه احساسی دارد؟، اینکه هنگام بیماری عزیزانت تنها تلفنی جویای احوالشان باشی چقدر ناراحت کنندهست؟
کسب و کار غریبی را انتخاب کردهایم. هنرمند وقتی اثری هنری خلق میکند، بعد از آن در کنفرانسها و نمایشگاههای مختلف به خاطر اثرش تقدیر میشود. فیلمساز خوب در جشنوارههای فیلم احترام میبیند و جایزه و لوح میگیرد. برای ورزشکاران پیروز در استادیومها هورا میکشند. اما ما بعد از این که کارمان تمام شد، راهی خانههایمان میشویم. هیچ کس یادی از ما نخواهد کرد. حتی شاید بعدها ما راه به اماکنی که ساختهایم هم راه ندهند. همکاری داشتیم که به مدت ۱۵ سال در یک پروژه عظیم کار کرده بود. چند سال بعد از اتمام پروژه در یک روز تعطیل به همراه خانواده عازم محل همان پروژهای شد که ۱۵ سال از عمرش را در آن جا سپری کرده بود و قصد داشت به همسر و فرزندانش نشان بدهد که کجا کار میکرده و افتخار کند که چه ساخته اما از درب نگهبانی آنجا هم راهش نداند و خودش میگفت حسابی جلوی خانواده شرمنده شده.
در محل پروژهها یعنی همان جایی که ساعتها و روزها و شب ها صدها مهندس و تکنسین و کارگر زحمت کشیدهاند، حادثه دیدند، مریض شدند، خسته شدند، از خانه و زندگی و همسر و فرزند دور بودهاند، یک لوح سنگی قرار دارد، در گوشهای از پروژهها که روی آن نوشتهاند: «این پروژه در زمان فلان دولت و فلان ریس جمهور و فلان وزیر به بهرهبرداری رسید.». همین.
برخلاف آنچه که بعضیها درباره افراد پروژهای تصور میکنند، آنها هم احساس دارند. آدم آهنی نیستند. مثل همه آدمهای دیگر. آنها سالها هزاران کیلومتر دورتر از خانه و خانواده و دوست و فامیل و همشهریها و در دل بیابانها و کوهها و دریاها کار میکنند. خاکبرداری و خاکریزی میکنند. آرماتور و قالب میبندند و بتن میریزند. لولهکشی و کابلکشی میکنند تا سد و نیروگاه و جاده و پل و پالایشگاه و پتروشیمی بسازن. بعد پروژههایشان که به اتمام رسید به پروژه دیگری میروند و در آخر هم مثل همه همکاران گذشتهشان روزی در گوشهای از این خاک و در گمنامی به زیر خاک خواهند رفت. البته منتی هم نیست. گلهای هم نیست. گر هم گلهای هست، دگر حوصلهای نیست. این شعر محمد زهری تقدیم به همه پروژهایها:
این صبحی که میخندد به روی بامهاتان
و این نوشی که میجوشد میان جامهاتان
گواه عزم ماست یاران
کز رزم ما جانانهتر شد.
سلام، متن فوق العاده ای بود، واقعا حرف دل ما پروژه ای ها رو زدین، ممنونم.
با سلام. مطلب عالی و متن جالبی بود و کمبودش مدتها حس میشد که شما نوشتین. درد مشترک همه کسایی که تو پروژه کار میکنن. مخصوصا با این قسمت بسیار موافقم:
“کسب و کار غریبی را انتخاب کردهایم. هنرمند وقتی اثری هنری خلق میکند، بعد از آن در کنفرانسها و نمایشگاههای مختلف به خاطر اثرش تقدیر میشود. فیلمساز خوب در جشنوارههای فیلم احترام میبیند و جایزه و لوح میگیرد. برای ورزشکاران پیروز در استادیومها هورا میکشند. اما ما بعد از این که کارمان تمام شد، راهی خانههایمان میشویم. هیچ کس یادی از ما نخواهد کرد.”