خاطرم هست در شرکتی کار میکردم که پیمانکار یک پروژه بسیار بزرگ بود. پروژه به قدری بزرگ بود که ما تعداد قابل توجهی پیمانکار دست دوم در آنجا داشتیم. (اصطلاح پیمانکار دست دوم به معنی استوک بودن نیست! به این معنی است که شرکتی یا فردی به عنوان پیمانکارِ یک پیمانکار دیگر در پروژهای کار کند و بنابراین به صورت مستقیم با کارفرمای اصلی ارتباط قراردادی ندارد) هر وقت که نامهای برای یک پیمانکار ارسال میکردم سرپرست کارگاه عبارت “با سلام و احترام” را اصلاح و واژه “احترام” را حذف میکرد.، ایشان معتقد بودند که در نامه به پیمانکار نباید احترام گذاشت! من از همان روز تا حالا با این طرز تفکر مخالفم.
با این نگاه که کارفرما و پیمانکار از دو جهان متفاوت هستند و کارفرما لازم نیست به پیمانکاراحترام بگذارد، به شدت مخالفم. متأسفانه هم خودم و هم تعداد زیادی از همکارانم که در بخش پیمانکاری کار کردهاند، خاطرات تلخی از بیاحترامی برخی از کارفرماهایمان داریم. کارفرماهایی که پیمانکار را به صورت پیشفرض کمسواد، نادان، ابله، فریبکار و غیرقابل اعتماد میدانند. برخی از آنها گمان میکنند حال که بر اساس یک رابطه قراردادی در سمت کارفرما قرار گرفتهاند، پس نیروهای پیمانکار برده، نوکر و مواجببگیر ایشان هستند و شایسته و لایق احترام گذاشتن نیستند.
به عقیده بنده حقیر، همه آدمها فارغ از جایگاهشان، شرکتشان، میزان پول، دارایی، ثروت، مدرک تحصیلی، دانشگاه محل تحصیل، نژاد، رنگ پوست و قومیتشان، کاملن یکسان و برابرن و هر انسانی قابل احترام است. پیمانکاری که با دو پسرعمویش کار کاشیکاری ساختمان انجام میدهد همانقدر قابل احترام است که مدیر پروژه یا مدیر عامل شرکت بزرگ شما هستند. نیروهای پیمانکار در حقیقت جزوی از تیم شما در اجرای پروژه هستند. پس دقیقن با همان سطح احترامی که با همکاران خود رفتار میکنید، باید با پرسنل پیمانکار نیز رفتار مشابهای داشته باشید.
پیمانکار حتی اگر لباس تمیزی نداشت، دفتر یا محل خوابش کانکس بود، حقوق پایینی میگیرد یا مدرک تحصیلی و سواد بالایی ندارد و در یک شرکت پیمانکاری بسیار کوچک چند ده نفره مشغول به کار است، باز هم شایسته احترام بسیار است. چرا که پیمانکاران زحمت اصلی کار اجرایی پروژه را بر دوش میکشند و تقریبن تمام پرسنل شاغل در شرکتهای پیمانکاری افراد بسیار زحمتکش و پرتلاش و قابل احترامی هستند.
متأسفانه همکارانی که در شرکتهای پیمانکاری و دربخش برنامه ریزی و کنترل پروژه کار میکنن، به دلیل تماس مستقیم با کارشناس همرده خود در سیستم کارفرمایی، بیشتر شاهد چنین برخوردهایی هستند. به عقیده نگارنده بیاحترامی یک فرد در سیستم کارفرمایی یک پروژه به نیروهای پیمانکار، رابطه مستقیمی با میزان تواناییها، تربیت خانوادگی و البته عقدههای درونی آن فرد دارد. به عبارتی چنین افرادی از کودکی مشکلات زیادی در خانواده، مدرسه و جامعه داشتهاند و حال که به لطف یک قراراداد، کارفرمای یک پیمانکار شدهاند، گمان میکنند که انسان بالاتر و ارزشمندتری از پیمانکار هستند. از آن طرف هرچقدر فرد تواناتر، با سوادتر و با تجربهتر و مسلطتر به کار باشد حتمن متوجه خواهد شد که پیمانکار و کارفرما سوار یک کشتی هستند و رابطه قراردادی کارفرمایی-پیمانکاری به معنی یک رابطه یکطرفه بالا به پایین نیست و در حقیقت یک رابطه کاملن دو طرفه و مشترک است. نیروی پیمانکار برده و نوکر کارفرما نیست و اساسن دوران بردهداری و بهرهکشی سالهاست که تمام شده و بنابراین با کمال میل و نهایت احترام با همکاران پیمانکار در پروژه رفتار و برخورد میکند.
هرچقدر یک کارشناس متخصص که در پروژهای و در سیستم کارفرمایی کار میکند با نفرات پیمانکار با احترام و گشادهرویی بیشتری رفتار کند، نشان میدهد که یک فرد حرفهایتر و با تجربهتری است و برعکس این قضیه هم صادق است. این مطلب با تمام احترام به همه نیروهای شاغل در سیستم کارفرمایی پروژههای ایران نوشته شده و بیشتر در خصوص عدهای قلیل از افرادی است که در لباس کارفرما، نیروهای پیمانکار را شایسته احترام گذاشتن نمیدانند.
شما چه خاطراتی در این زمینه دارید؟ آیا سابقه داشته که فردی در سیستم کارفرمایی پروژه با شما به عنوان پیمانکار بدرفتاری یا بیاحترامی کند؟ خوشحال میشوم تجربیات شما و همچین نظرتان در مورد علت چنین رفتارهایی را بدانم.
خواهش میکنم بدون ذکر منبع (نام نویسنده، آدرس سایت و آدرس کانال تلگرام) کپی نکنید!
پینوشت:
نوشته پایین رو هم یکی ازهمکاران که در سیستم کارفرمایی کار میکند در پاسخ به این مطلب نوشتند:
“بیشتر عمر کاری ام رو در مجموعه های کارفرمایی کار کردم.
خیلی وقت ها صحبت هایی از قبیل این که “پیمانکار باید برای پاس کردن invoice هاش مثل … دنبال آدم بدوه” یا “ما فلان پیمانکار رو بزرگ کردیم و بهش کار دادیم”، “توی سر پیمانکار باید بزنی تا …” و از این قبیل در مجموعه های کارفرمایی دولتی و خصوصی شنیده ام.
در صورتی که ادعا می کنیم همیشه همه در یک پروژه در یک کشتی هستیم، این جملات و این طرز تفکر تضاد کلی با این ادعا دارد و بدین معنی است که ما به معنای واقعی پروژه را برای سود و پیشرفت کلیه مجموعه های درگیر نمی دانیم و تفکر ارباب و رعیتی منسوخ شده را در ظاهری شیک تر دنبال می کنیم.
این گونه صحبت ها همانگونه که اشاره کردید توسط افرادی که مایه تربیتی و پرورشی ضعیف دارند گفته می شه و افرادی که به واسطه پروژه و سازمان فکر می کنند به جایی رسیده اند و اصول انسانی رو فراموش می کنند.خیلی وقت هست که در دنیای کسب و کار از B2B به H2H رسیده اند و به مجموعه های درگیر به عنوان یک ماشین بی عیب و نقص نگاه نمی کنند و آنها رو به عنوان مجموعه ای از تک تک انسان ها می بینند با انگیزه ها و توانایی های مختلف و منطق و احساسات یک انسان.
پیمانکاری که این جسارت و عرضه رو داشته که مجموعه ای تشکیل دهد و کسب و کار راه بیندازد و رقابت کند و سرمایه خود را در معرض ریسک بازپرداخت دیر و ناقص کارفرما قرار می دهد، توانمند و قابل احترام است و این کارفرما نیست که پیمانکار رو به وجود میاره، بلکه پیمانکار هست که دست یاری به کارفرما برای انجام یک کار در ازای مبلغ مشخصی می دهد.
از نظر من مجموعه ها و پروژه هایی موفق هستند و اثر ماندگار برای همه افراد درگیر دارند که همراه با قوانین و قرارداد فیمابین، روش و منش بزرگوارانه مدیران در اون جاری باشه.
نگرش تفاهم خواهی و احترام بین طرفین یک قرارداد در دراز مدت از بروز سوء تفاهم و جلسات claim و ایجاد هزینه های اضافی جلوگیری می کنه و در ضمن از نگاه کوتاه مدت و ابزاری نسبت به طرف مقابل جلوگیری می کنه که باعث ایجاد هم افزایی کاری می شه.”
در همین ارتباط بخوانید: