جشن گرفتن به افتخار شکستها
حتمن همه شما بارها تصاویر افتتاح پروژههای مختلف توسط مسئولین دولتی را دیدهاید. بریدن روبانها با قیچی گلدار، کنار زدن پردهی تابلوی افتتاح یک مجتمع صنعتی، لبخندهای مسئولین و همراهان و سخنرانیهای پرغرور در خصوص دستآوردها و موفقیتها، تصاویر آشنایی هستند که به دفعات دیدهایم.
اما دست نگه دارید! همه چیز به آن خوبی که شما میبینید نیست. حقیقت تلخی پشت این ماجرا نهفته است: نکته پنهان این است که میان «پروژه تمام» شده و «پروژه موفق تمام شده» تفاوت زیادی وجود دارد.
تعریف یک پروژه موفق:
یک پروژه موفق، پروژهای است که در «زمان» مقرر و مناسب، با «هزینهای» معقول و نزدیک به برآوردهای اولیه و با «کیفیتی» مناسب و در چارچوب «محدوده» به اتمام برسد.
با این تعریف اگر تمام خطوط متروی تهران و سایر کلانشهرها، همه خطوط نیمهکارهی ریل آهن در اقصینقاط کشور، اتوبان تهران-شمال، استادیومهای فوتبال نیمه کاره، پلها، جادهها، سدها، نیروگاهها و صدها و هزاران پروژه نیمه تمام دیگر کشور، همین امروز به اتمام برسند، باز هم پروژههای شکستخورده و ناموفقی هستند. چون حداقل از نظر زمان و هزینه مطمئنیم که شکست خوردهاند. در مورد کیفیت و محدوده که خدا عالم است.
بنابراین تمام این جشنها، مجالس، سخنرانیها و قیچیزدنها، در حقیقت یک نوع جشن و پایکوبی به مناسبت شکست است. مسئولین دولتی که برای این شکستها شادمانی میکنند، همانند پدر و مادری هستند که به مناسبت قبولی فرزندشان در امتحانات پایه اول ابتدایی آنهم در بیستسالگی مهمانی میگیرند!
البته مقصودم این نیست که در پایان این پروژههای شکست خورده مراسم عزا و سینهزنی برپا کنیم. تنها هدف بیان این نکته بود که بدانیم یک پروژه به پایان رسیده، لزومن یک پروژه موفق نیست.
با سلام و احترام
از نوع نوشتن شما لذت بردم
تازه با سایت شما آشنا شدم
[…] جشن گرفتن به افتخار شکستها […]
[…] جشن گرفتن به افتخار شکستها […]
[…] جشن گرفتن به افتخار شکستها […]