ابتدای بحث باید بگم که یک مسابقه فوتبال دقیقن یک پروژه هست و تمام مشخصات یک پروژه رو داره. اول اینکه محصول و نتیجه منحصر به فردی داره، در طول تاریخ شما نمیتونی دو تا مسابقه فوتبال رو پیدا کنی که شبیه هم بوده باشن. دوم اینکه زمان شروع و پایان داره و سوم اینکه وضوح تدریجی هم شاملش میشه، یعنی هرچی به دقیقه نود بازی نزدیکتر میشیم، نتیجه بازی واضحتر میشه. پس فوتبال یک پروژه هست و این پروژه برخی اوقات خیلی پروژه مهمی هست و در مسابقاتی مثل جام جهانی یا لیگ قهرمانان اروپا، بعضی مسابقات حدود سه میلیارد نفر بیننده زنده تلویزیونی داره و ارقام بسیار بزرگ مالی نیز در هر مسابقه جابهجا میشه، یعنی بعضی از مسابقات فوتبال ابر پروژههای بسیار مهم و حیاتی هستند، بنابراین شک نکنید برای پروژه هایی با این اهمیت و هزینه، قطعن از تکنیکهای مدیریت پروژه هم استفاده میشه.
جالبه که بدونید سرمربی فعلی تیم ملی فوتبال کشورمون، یعنی آقای کارلوس کیروش در فوتبال دنیا معروفه به یکی از اساتید کنترل پروژه فوتبال و از ابزارها و تکنیکهای مدیرت پروژه برای هر مسابقه فوتبال حداکثر استفاده رو میکنه. بیاین با هم بعضی از این روشها رو مرور کنیم.
حتمن دیدید که کارلوس کیروش در مسابقات و تورنمنتهای مختلف از جملههای “ما بازی به بازی پیش میریم”، “مهمترین بازی ما، بازی بعدی ماست.” و “هر بازی شرایط خاص خودشو داره” استفاده میکنه. ایشون با این جملات دارن تأکید میکنند که هر مسابقه فوتبال یک پروژه با محصول منحصر به فرده و باید برای هر مسابقه تمام مراحل آغازین، برنامهریزی، اجرا، مانیتور و کنترل و حتی فاز اختتام رو جداگانه پیادهسازی کرد.
برنامهریزی برای منابع، یکی از مهمترین آیتمهای مدیریت پروژه در فوتبال هست. مهمترین و اصلیترین منبع برای یک مربی که در اینجا نقش مدیر پروژه رو ایفا میکنه، بازیکنان هستند. کارلوس کیروش همواره منابع خودش رو به ریزترین شکل ممکن تحت نظر داره و همیشه سعی میکنه منابع جوان و با انرژی رو برای استفاده در آینده به تیم خودش تزریق کنه. به عقیده من مدیریت منابع توسط کارلوس کیروش سبب شده همواره بازیکنان تیم ملی حتی فراتر از اون عملکرد و راندمانی که در تیم باشگاهیشون دارند، در تیم ملی داشته باشن و این یعنی حداکثر بهرهوری منابع و استفاده از منابع با بالاترین راندمان و کیفیت ممکن که این امر قطعن بدون برنامهریزی ویژه برای منابع امکانپذیر نیست. کیروش تو بررسیهای خودش متوجه که شد منابع داخلی پروژههاش(یعنی بازیکنهای شاغل در لیگ داخلی ایران) راندمان و کیفیت بازیکنان لژیونر رو ندارند (به دلیل اختلاف سطح تمرینات و امکانات تیمهای ایرانی با تیمهای اروپایی) و به خاطر همین سعی کرد زمان بیشتری رو برای بهبود کیفیت منابع داخلیش صرف کنه که البته در این راه مشکلاتی هم براش پیش اومد که از حوصله این بحث خارجه.
کار مهم دیگهای که کارلوس کیروش در بحث مدیریت پروژه فوتبال انجام میده، مدیریت ریسکه. ما همیشه میبینیم که کارلوس کیروش از قبل ریسکهای پیش روی یک پروژه فوتبال رو رصد میکنه و براشون برنامه پاسخ به ریسک و استراتژی میچینه. اون همیشه سعی میکنه علاج واقعه رو قبل از وقوع بکنه. یک مثال براتون بزنم: بازی مرحله رفت ایران مقابل سوریه در مقدماتی جامجهانی ۲۰۱۸ رو یادتونه؟. کیروش از قبل میدونست که بازی قراره در کشور مالزی و در یک چمن بیکیفیت برگزار بشه و از طریق اطلاعات هواشناسی مطمئن بود که روز بازی بارندگی هم خواهیم داشت. حالا استراتژی کیروش برای مقابله با این وضعیت چی بود؟ اون هر چی بازیکن قدرتی و اغلب شمالی(گیلانی و مازندرانی) رو تو ترکیب اصلی تیمش چید، از امید ابراهیمی گرفته تا سوشا مکانی و عزتالله پورغاز. بازیکنهایی که در چنین زمینهایی سابقه بازی کردن داشتن و اگر بدشانس نبودیم تو اون بازی هم به راحتی پیروز میشدیم. حالا فرض کنید اگر یک مربی بدون دانش مدیریت پروژه سرمربی ایران بود. مثلن یک سرمربی سنتی ایرانی! قطعن بدون در نظر گرفتن این ریسکها تیمش رو به زمین مسابقه میفرستاد و بعد از اتمام مسابقه هم شروع میکرد به غر زدن در مورد کیفیت زمین و وضعیت آب و هوا و گیر دادن به زمین و زمان. یعنی ریسکها رو IGNORE میکرد و بعد راجع به همون ریسکها غر میزد!
حتمن میدونید که نود درصد زمان یک مدیر پروژه صرف ارتباطات میشه، کارلوس کیروش هم دقیقن برای ارتباطات پروژههاش برنامهریزی دقیقی داره و یک استراتژی مشخص در این زمینه رو دنبال میکنه. کافیه به سایتهای ورزشی سر بزنید و مصاحبههای کیروش با رسانههای خارجی و داخلی رو مقایسه کنید. کاملن موضوع و سبک صحبتهاش با رسانههای خارجی و داخلی متفاوته و در هر کدوم دنبال اهداف خاصی میگرده و یا جنگهای روانی کیروش در برخی از مسابقات رو به یاد بیارید. این که چه طور در آخرین بازی مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ یک مصاحبه ساده سرمربی کرهجنوبی رو تبدیل به یک جنگ روانی بزرگ کرد و باعث ایجاد هیجان و انگیزه فراوان بین بازیکنان تیم شد. کیروش در این راه از ابزارهای مختلفی برای ارتباطات استفاده میکنه، از فیس بوک گرفته تا مصاحبههای مطبوعاتی یا تلویزیونی و گاهی تنها با نشان دادن چهره عبوس و اخموش و گاهی با هم نشان دادن چهره خندان و شاد خودش. تمام این رفتارها با برنامه و هدف و از قبل برنامهریزی شده است. کیروش به معنی واقعی یک استاد ارتباطاته.
ابزار مهمی دیگهای که کارلوس کیروش در مدیریت پروژه فوتبال ازش استفاده میکنه، استفاده از تکنیکهای مدیریت منابع انسانی پروژهست. اون همیشه و به صورت مرتب از تکنیکها و ابزارهای Interpersonal skills/ Training/ Team building/ Ground rules/ Collocation/ Recognition and rewards/ Personnel assessment tools در تیم ملی استفاده میکنه. یک نمونهش Ground rules هایی هست که در اردوهای تیم ملی ایجاد کرده، هر بار دیر رسیدن به محل تمرین یک سری جرایم مالی داره و یا برخی از جریمههای دیگه که به بهترین شکل ممکن سبب ایجاد نظم گروهی در تیم ملی شده. طی هفت سال گذشته تیم ملی کیروش، منظمترین و بیحاشیهترین تیم ملی تاریخ ایران بوده و اصلن از اون باندبازیهای سابق یا بازیکنسالاریهای قدیم و حاشیههای همیشگی تیم ملی در دوران گذشته خبری نیست و اینها همه نتیجه استفاده کیروش از تکنیکها و ابزارهای مدیریت منابع انسانی در پروژههاشه. اون در این راه خیلی جدی و مصممه، اون قدری که بازیکنهای مهمی مثل سید مهدی رحمتی یا هادی عقیلی رو به دلیل همین نظم گروهی از تیم پروژهش برای همیشه کنار گذاشت.
و در نهایت وظیفه اصلی و غایی یک مدیر پروژه، مدیریت یکپارچگی پروژه است و کارلوس کیروش به عنوان یک مدیر پروژه حرفهای تمام توانش رو به کار میگیره تا مدیریت یکپارچگی پروژهها و مسابقات فوتبالش رو به بهترین شکل ممکن ارائه بده. مدیریت یکپارچگی اون چیزیه که مدیر پروژه نمیتونه تفویض اختیار کنه و تمام مسئولیتش بر عهده خودش هست و کیروش نشون داده که در این کار یک استاد واقعیه.
در حال حاضر مهمترین تفاوت مربیهای سنتی و مدرن فوتبال همین بحث بهکارگیری مدیریت پروژه در فوتبال هست. مربیان بزرگی مثل گواردیولا، مورینیو و زیدان هم به وضوح از تکنیکها و ابزارهای مدیریت پروژه استفاده میکنند. در حالیکه این دانش هنوز در بین مربیان ایرانی جا نیافتاده و به نظرم آموزش مدیریت پروژه به مربیان فوبتال ایرانی، میتونه تأثیر بسیار مثبتی در پیشرفت اونا داشته باشه. چرا که فوتبال یک پروژه است، یک پروژه خیلی مهم، بزرگ، پر بیننده و پر هزینه و البته جذاب.
خواهش میکنم بدون ذکر منبع (نام نویسنده، آدرس سایت و آدرس کانال تلگرام) کپی نکنید!
در همین ارتباط بخوانید:
- هفت تغییر اساسی در ویرایش ششم PMBOK در مقایسه با نسخه پنجم
- مدیریت قند و چایی در پروژهها
- معضلی به نام کنفرانسها و همایشهای مدیریت پروژه
- پروژههای نیمه تمام و آیا ایران در حال فقیرتر شدن است؟
- آیا پروژههای سازمانتان، شما را به یاد داستان “پنج مرد نابینا و یک فیل” نمیاندازد؟
- رابطه تورم و پروژههای نیمه تمام
- جشن گرفتن به افتخار شکستها
- تفاوت نیروهای مستقیم و غیر مستقیم در پروژه
- ده نکته طلایی برای مدیران پروژهها
- ویژگیهای یک مدیر پروژه سنتی
- آیا پروژهها در ایران زود آغاز میشوند؟
- چه بر سر پروژههایی میآید که از مدیریت ذینفعان مخالف غافل میشوند؟
[…] مدیریت پروژه در فوتبال (احد شریفی زمیدانی) […]
خیلی لذت بردم