به این آمار و ارقام دقت کنید که از زبان مسئولین و نمایندگان مجلس در چند روز اخیر بیان شده است:
“در حال حاضر شش هزار پروژه ملی و بیش از ۶۰ هزار پروژه استانی در کشور وجود دارد که برای اتمام این پروژه ها به بیش از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بودجه احتیاج است!
بودجه عمرانی کل کشور در سال ۱۳۹۶ حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان بوده است که از این مقدار تا اینجای سال ۹۶، حدود چهار درصد از بودجه عمرانی محقق شده است. یعنی دولت توانسته است تنها حدود دو هزار میلیارد تومان در سال ۹۶ به پروژهها تخصیص دهد!”
در ظاهر اینها همانند همه اعدادی است که به صورت مستمر سالهاست که از زیان مسئولین میشنویم اما اگر به این اعداد و ارقام دقت کنید میتوانید موارد زیر را از آنها اسنباط کنید:
۱- هزاران پروژه در سراسر کشور بدون برنامه مدون تأمین مالی، بدون در نظر گرفتن CASH IN و جریان نقدینگی، بدون cost baseline و حتی بدون طرح توجیهی مناسب، کلنگ زده شدهاند، برخی در همان مرحله کلنگزنی باقی ماندهاند، برخی نیز پنجاه درصد و یا بیشتر پیشرفت کردهاند و حالا در این مرحله همه به حال خود رها شدهاند، چون مسئولین میگویند: پول نیست!
۲- اگر خوب به این آمار و اعداد دقت کنید میتوانید صدای هزاران پیمانکار، مصالح فروش، صاحبان ماشین آلات سنگین و سبک، ابزار فروش و کارگر و جوشکار و آرماتوربند و … را بشنوید که به خاطر این پروژههای بیپول و نا تمام، دستمزد کار خود را ماههاست که دریافت نکردهاند.
۳- میتوانید صدها مخزن نیمه کاره، خط لوله نیمه کاره، پل و جاده و تونل نیمه کاره، پالایشگاه و پتروشیمی و نیروگاه نیمه کاره، خطوط مترو و ایستگاههای راه آهن نیمه کاره، بیمارستان و مدرسه و دانشگاه نیمه کاره را ببینید که به صورت ویرانه و خرابههایی متروک به حال خود رها شدهاند و همه سرمایههای خرج شده در این پروژههای نیمه تمام، در حال زنگ زدگی و پوسیدگی و فرسایش است و اگر هم روزی پولی برای ادامه پروژهها برسد، باید هزینه زیادی برای رفع این استهلاکها و استارت مجدد پروژهها مصرف شود. آن هم در شرایطی که اگر بعد از گذر همه این سالها، این پروژهها هنوز صرفه اقتصادی داشته باشند. استهلاکی و اسقاطی که میبایستی در طول دوره بهرهبرداری صرف شود و نه در مدت زمان خود پروژه.
۴- مطابق آمار هر سال حدود ۲۵۰ هزار مهندس از دانشگاههای ایران فارغ التحصیل میشوند. چگونه میتوان برای این جمعیت عظیم مهندس تازه نفس هر سال شغل ایجاد کرد، در حالیکه همان مهندسان قدیمی نیز به دلیل وضعیت پروژهها در حال از دست دادن شغلهای خود هستند؟
و در پایان این سخنان دکترعبده تبریزی را بخوانید:
“اطلاعاتی که دارم نشان می دهد ۱.۵ میلیون ایرانی درصف مهاجرت به استرالیا و کانادا هستند و این عدد ترسناک است. خروج نیروهای کارشناسی و نیروهای ورزیده به اقتصاد ملی آسیب می زند و یکی از دلایل تهی دست شدن ایرانیان مهاجرت نیروهای نخبه است.”
حقیقت را نمیتوان انکار کرد، کشور ایران و ملت ایران، هر روز در حال فقیرتر شدن از روز قبل است.
[…] پروژههای نیمه تمام و آیا ایران در حال فقیرتر شدن است؟ […]